بهارستان جامی در میان آثاری که به تقلید از گلستان سعدی نوشته شده، مقامی شامخ دارد. وجود نمودهای کلامی برجسته در روایتهای جامی، این ظرفیت را ایجاد کرده که بتوان حکایتهای آن را با آرای ساختارگرایانی چون تزوتان تودوروف در حوزۀ روایت بررسی کرد تا معلوم شود که آیا حکایتهای بهارستان ساختار روایی مناسبی دارند؟ و چه میزان از حکایتهای آن با آرای تودوروف مطابقت دارد؟ تودوروف برای روایتها سه نمود قایل است: نمود معنایی، نمود کلامی و نمود نحوی. بیشتر حکایتهای بهارستان، به سبب وجود پیرفت سُست و ساختاری ضعیف، به گونهای است که تطبیق و بررسی سایر تئوریهای تحلیل متن ادبی در آنها، زیاد چشمگیر و قابل ملاحظه نیست. در حالیکه در حیطۀ نمود کلامی، خصوصاً چهار مولّفۀ: وجه، زمان، دید و لحن، به شکل معناداری با نظریّۀ تودوروف در حیطۀ روایت قابل تفسیر است. برای مشاهده مقاله کامل ودانلود آن به لینک های زیر مراجعه فرمایید دکتراحمدرضانظری چروده
|